چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۲۲ ب.ظ
زیباترین مطالب
در این وبلاگ زیبا آرین متن ها قرار میگیرند (طنز ،شعرو...)
بایگانی
- آبان ۱۳۹۸ (۳۵)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۲۶)
- شهریور ۱۳۹۸ (۳۸)
آخرین مطالب
- ۹۸/۰۸/۰۸بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد
- ۹۸/۰۸/۰۸🔸🔸🔸
- ۹۸/۰۸/۰۶این شعرم رو به سبک ترانه نوشتم☺️
- ۹۸/۰۸/۰۶باران زیباست ...
- ۹۸/۰۸/۰۶صبح خمیازه می کشد نبودنت را
- ۹۸/۰۸/۰۶جان من است او، هی مزنیدش
- ۹۸/۰۸/۰۶فرقی نمیکند.....
- ۹۸/۰۸/۰۶[صدا ۵:۱۹]
- ۹۸/۰۸/۰۵مرا گویی : مَشو غمگین،
پیوندهای روزانه
چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۲۲ ب.ظ
🔸🔸🔸
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۵:۳۱ ب.ظ
برگرد و ببین یک شبه من پیر شدم
بر حلقه ی درب قفل و زنجیر شدم
برگرد و ببین چگونه لبریز تبم
هم سوختم و بخار و تبخیر شدم.
🔘 Open Comments
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۳:۴۰ ب.ظ
🔻دارو و دوست!
هر دو دردها را تسکین می‌دهند...
با این تفاوت که «دوست»...
نه قیمت دارد؛
نه نیاز به بیمهٔ حمایتی ؛
چون خودش حمایت است!
نه مقدار دارد ؛
نه تاریخ انقضا،،
بلکه هر چه قدیمی تر باشد ، اثرش عمیق تر و شفابخش تر است!
هر دارو برای دردی مؤثر است ، و برای یک درد دیگر مُضِر...؛
اما دوست، بر هر دردی دواست!
سلامتی همه رفیقا❤️🌹❤️
🔘 Add a comment
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۳:۳۷ ب.ظ
افسوس که نانِ پخته، خامان دارند
اسباب ِ تمام، ناتمامان دارند
آنان که به بندگی نمی ارزیدند؛
امروز کنیزان و غلامان دارند!
#شیخ_بهایی
🔘 Add a comment
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۵۱ ق.ظ
کـارهایی را بکن که دوست داری،
جوری بـاش که دوست داری
و راهی را بـرو که حالت را بهتر می کند.
به اینکه دیگران دربـاره تو چه فکری می کنند،
فکر نکن ما اینجا نیستیم که بـاب میل دنیا و دیگران باشیم.
ما آمده ایم تا خودمـان،
تعبیر رویـاهای خودمان، و برای خودمان باشیم
صبح سه شنبه بخیر
[ویدئو ۰:۴۱]
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۱ ق.ظ
ساقی دولانیم باشیوا
پیمانه دولاندیر
اخم ایلمه ؛ ناز ایلمه؛
مستانه دولاندیر
مال ایسته میرم؛طالب
شهرت ده ییرم من
یارب"محزونا" قالان
عمری؛مردانه دولاندیر...
اوز یازیم /
***********************
ترجمه 👇
ساقی دور سرت گردم ؛
پیمانه بگردان
اخمی نکن و ؛ ناز نکن؛
مستانه بگردان
اموال نمیخواهم؛ نیستم
پی شهرت من
عمر باقی"محزون"؛
یا رب مردانه بگردان..
#ناهید_غلمانی_خامنه
🔘 Add a comment
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۰ ق.ظ
آنکه آمد بر لبم زد؛ موج دریا
بود و رفت..
طاقت بی تابیم را؛ او شکیبا
بود و رفت..
گر زمانی بانگ میزد بر سرم؛
زنگ خزان؛؛
ساقهء زرد خیالم را شکوفا
بود و رفت..
از شمیمش مینمود او اهل این
منزل نبود؛؛
ساکن فردوس بود؛ از شاخ
طوبا(طوبی) بود و رفت....
غم مخور"محزون"؛ مگو
یارم کجاست؟؛؛
پر کشید بر آسمانها؛ چونکه
عنقا بود و رفت...
#ناهید_غلمانی_خامنه
🔘 Add a comment
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۲۹ ق.ظ
.<hr>🔘 <a href="https://comments.app/view/Oyo3tNod">Add…
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۲۶ ق.ظ